شیب صعودی دانشگاه رفتگان ارشد و دکتری بیکار

شیب صعودی دانشگاه رفتگان ارشد و دکتری بیکار

شغل مرتبط با تحصیلات، توانایی ها و استعدادها یکی از مهم ترین مباحث در کشور است. این روزها متقاضیان کار که از پیدا کردن شغل نا امید می شوند به جای ورود به بازار کار به دانشگاه ها می روند و ادامه تحصیل می دهند و همین عاملی است که از نگاه برخی کارشناسان موجب شده تعداد فارغ التحصیلان بیکار در کشور افزایش پیدا کند.سال ۹۱ بود که وزیر وقت رفاه از انتقال بیکاری از افراد دارای دیپلم به مقطع لیسانس هشدار داده و گفته بود نرخ بیکاری تحصیلکرده‌های دانشگاهی ۱۰ برابر بیکاری دیپلمه‌هاست و حالا هم وزیر علوم و هم معاون وزیر کار این هشدار را در مورد فارغ‌التحصیلان مقطع کارشناسی ارشد و دکتری داده‌اند.

به گزارش کنکوری به نقل از انتخاب این حرف یعنی این‌که در کشور ما بازار اشتغال به شکلی درآمده است که هرچقدر فرد تحصیلات بالاتری داشته باشد، احتمال بیکارشدنش هم بالاتر می‌رود.

وزارت کار در جدیدترین گزارش خود از وضعیت بازار کار کشور در دوره ۹ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۳، مباحث جدیدی را در اینباره مطرح کرده است. در گزارش ارائه شده، برخی موارد مانند افزایش جمعیت غیرفعال کشور، غیرفعالی بالای فارغ التحصیلان فوق لیسانس و دکتری و همچنین خانه نشینی عجیب میلیون ها نفر در سن کار قابل توجه است.بر پایه این گزارش، در حالی که تعداد غیرفعالان اقتصادی کشور در سال ۸۴ به میزان ۳۳ میلیون و ۴۶۹ هزار نفر بوده، این تعداد در سال ۹۳ به ۴۰ میلیون و ۱۹۸ هزارنفر افزایش یافته است. از سویی، تعداد بیکاران از ۲ میلیون و ۶۷۴ هزارنفر به ۲ میلیون و ۵۱۴ هزارنفر رسیده است.از سویی باید گفت تعداد جمعیت باسواد غیرفعال اقتصادی در سال ۸۴ به میزان ۲۷ میلیون و ۴۷۷ هزار نفر بوده که این تعداد با افزایش نسبتا بالایی به ۳۳ میلیون و ۲۵۶ هزارنفر در سال گذشته رسیده است؛ بنابراین در یک دوره ۹ ساله بر تعداد جمعیت غیرفعال اقتصادی کشور که اتفاقا در سن کار هم قرار دارند، ۵ میلیون و ۷۷۸ هزار و ۴۶۰ نفر افزوده شده است.علاوه بر این، در سال ۹۳ تعداد ۶۰۱ هزار نفر با مدرک فوق لیسانس و دکتری حرفه ای و تخصصی غیرفعال بوده اند.

ارشد و دکتری دانشگاه بیکار

نکته حائز اهمیت و عجیب درباره تصمیم ۶۰۱ هزار نفر که کمترین میزان تحصیلات آنها فوق لیسانس است اینکه چگونه فردی حاضر می شود نتیجه دستکم ۱۸ تا بیش از ۲۰ سال از عمر خود را که صرف تحصیل کرده است را با خانه نشینی و غیرفعالی عوض کند؟ آیا دلیل بروز چنین پدیده ای در بازار کار ایران، ناکارآمدی آموزش های دانشگاهی و عدم مطابقت آن با نیازهای بازار کار است؟ یا اینکه این گروه ها از تلاش برای گرفتن یک پذیرش شغلی در اقتصاد ایران ناامید شده و خانه نشینی گزیده اند؟البته اگر تعداد بیکاران دارای مدرک فوق لیسانس به بالا را هم به ۶۰۱ هزارنفر بیافزاییم، تعداد افراد دارای مدرک تحصیلی عالی بیکار و غیرفعال به ۷۳۰ هزارنفر بالغ خواهد شد. در مقابل، در دوره ۸۴ تا ۹۳ تعداد ۷۸۷ هزار نفر نیز با مدرک فوق لیسانس و دکتری تخصصی و حرفه ای موفق به ورود به بازار کار شده اند؛ بنابراین اینکه فکر کنیم امروز با تحصیلات دکتری در بازار کار ایران، شغلی تضمین شده خواهیم داشت، به گواه آمارها تصوری اشتباه و باطل است و این گروه تحصیلی نیز حاشیه امنی برای یافتن شغل ندارند.

بحران بزرگ؛ بیکاری تحصیلکرده‌ها میزان بیکاری افراد تحصیلکرده، حداقل دو برابر میزان بیکاری عمومی جامعه ایرانی است. آماری که در پایان هر ترم تحصیلی بر ارقام آن افزوده می‌‌شود، رقم‌هایی که به دست‌اندرکاران هشدار می‌‌دهد که در عین بالا بردن ظرفیت دانشگاه‌ها، تدبیری نیز برای افزایش فرصت‌های شغلی بیندیشند.کارشناسان معتقدند برای کاهش میزان رشد بیکاری در کشور بر رشد اقتصادی هشت درصدی در سال نیازمندیم. همچنین به جای سوق دادن سرمایه کشور به صنایعی چون نفت و گاز، پتروشیمی و… باید به پروژه‌های اشتغال‌‌زایی و کارآفرینی توجهی جدی شود.ضمنا عملکرد نامطلوب دستگاه‌های آموزشی و پرورشی در تربیت نامناسب نیروی ماهر و کارآزموده باعث شده تا بسیاری از فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها به مشاغل کاذب روی آورند و همین امر تجدید‌نظر و اصلاح ساختاری در آموزش و پرورش را به امری ضروری بدل کرده است. ارتقای کیفیت آموزش از جهت دیگری هم الزامی است، چرا که برخی از تحصیلکردگان دانشگاهی بدون ‌‌آن‌که دانش و مهارت کیفی به دست آورند، به خیل بیکاران پرتوقع می‌‌پیوندند.شاید بتوان گفت نظام آموزش عالی در بیشتر کشورهای دنیا یکی از دو قطب تعلیم و تربیت است که مسئولیت تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآمد مورد نیاز جامعه را در سطح و رشته‌های مختلف برعهده دارد اما براساس آمارهای موجود می‌‌توان گفت نظام آموزش عالی کشور ما نتوانسته است به خوبی از عهده این مسئولیت برآید و سال‌هاست که مسئولان کشور با این مشکل دست و پنجه نرم می‌‌کنند.بسیاری از صاحب‌نظران بر این عقیده‌اند که جذب فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور در بازارکار منوط به داشتن توانایی و ویژگی‌هایی است که بخشی از آنها در طول دوران تحصیل در دانشگاه و البته بخش عمده‌تری از آن در جریان کار کسب می‌‌شود از سوی دیگر، نبود توازن بین آنچه در قالب رشته‌های تحصیلی مختلف در دانشگاه‌ها آموزش داده می‌‌شود با مهارت و توانایی‌های مورد نیاز، بازار کار، مهم‌ترین عامل موفق نبودن فارغ‌التحصیلان در کاریابی محسوب می‌‌شود. علاوه بر این مورد، برخی از عوامل که خارج از حوزه فعالیت و کنترل نظام آموزش عالی است، چون رواج نیافتن فرهنگ کارآفرینی و کم بودن تعداد کارآفرینان، بی‌‌تحرکی کانون‌های فارغ‌التحصیلان و ناکارآمدی آنها در کاریابی و هدایت شغلی، وجود مشکلات اجرایی در پیاده کردن سیاست‌ها و برنامه‌های کلان اشتغال کشور و… نیز بر اشتغال فارغ‌التحصیلان تاثیر می‌‌گذارد.ابعاد مشکل بیکاری به ویژه برای جوانان تحصیلکرده در کشور گسترده بوده و در مقابل، امکانات لازم برای مهار آن در اختیار متولیان امور اشتغال وجود ندارد یکی از علل مشکل بیکاری در کشور، نبود برنامه‌ریزی اصولی برای هدایت صحیح کارآفرینان است.

هم‌اکنون کشور ما به لحاظ مهارت‌‌ها، سرمایه‌ها، انگیزه‌ها و فرصت‌های شغلی مشکل چندانی ندارد اما گسترش اشتغال به برنامه‌ریزی و حمایت مسئولان نیازمند است. ضروری است تا با فعال کردن بخش‌های کارآفرینی با هدف و تعریف مشاغل جدید، ضمن ایجاد و اشتغال به نیازهای جامعه پاسخ کافی داده شود. همچنین وزارت علوم، تحقیقات و فناوری باید طرح توسعه کارآفرینی با هدف هدایت اصولی نیروهای مولد به سمت بازار کار را در اولویت کاری خود قرار دهد.

بررسی اجمالی کشورهای صنعتی نشان می‌‌دهد که بخش عمده‌ای از برنامه‌های آموزشی دانشگاه‌ها در این کشورها به آموزش کارآفرینی اختصاص دارد.وجود بیش از پنجاه دانشگاه در آمریکا، ۴۲ دانشگاه در آلمان، ۱۳ دانشگاه در لهستان، هشت دانشگاه در سوئد و… که در آنها کارآفرینی و مدیریت واحدهای کوچک اقتصادی تدریس می‌‌شود، حاکی از درک نقش کارآفرینی و اهمیتی است که در این کشورها برای کارآفرینان در فرآیند توسعه اقتصادی قائل می‌‌شوند.

در ایران نیز طی سال‌های اخیر نسبت به ایجاد مراکز کارآفرینی در تعدادی از دانشگاه‌ها اقدام شده که به‌جز چند دانشگاه مابقی فعالیت چندانی نداشته‌اند که این امر حکایت از توفیق نیافتن دولت در فرهنگ‌سازی در این زمینه دارد.

بنابراین برای فراگیر شدن فرهنگ کارآفرینی، باید تغییراتی در سیستم آموزشی و محتوای دروس مدارس و دانشگاه‌ها داده شود و افرادی در راس امور قرار گیرند که علاقه‌مند به ایجاد و توسعه فعالیت‌های تولیدی بوده و شرایط مناسب را برای ظهور کارآفرینان فراهم کنند.در حال حاضر بسیاری از کارفرمایان عنوان می کنند که کارجویان و دانش آموختگان به دلیل غیرمرتبط بودن رشته های دانشگاهی با مشاغل مختلف بازار کار است که بیکار می مانند و چون در دانشگاهها تنها به مباحث تئوریک می پردازند و کمتر بر مباحثی همچون مهارت آموزی و تخصص گرایی متمرکز می شوند، علاقه ای به جذب آنها ندارند.

به نظر می رسد که علاوه بر تدبیر جدی متولیان، دانشگاهها نیز باید بیش از پیش برنامه ریزی های خود را در جهت انطباق رشته های تحصیلی دانشجویان با بازار کار سوق دهند تا دانشجویان پس از فراغت از تحصیل در هفت خوان یافتن شغل های غیرمرتبط با رشته تحصیلی خود گرفتار نشوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *