فرهنگ کار و تلاش از جمله ویژگی‌های غربی‌ها است که ظاهراً نه ما علاقه‌ای به شناخت آن داشته‌ایم و نه آنها برای تبلیغ آن هزینه‌ای می‌کنند. سیاستمداران غربی طبیعتاً علاقه‌ای به گسترش این فرهنگ ندارند.

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، «ساشا» دختر ۱۵ ساله اوباما بخشی از تعطیلات تابستانه خود را به کار کردن می‌گذراند. او در رستوران غذاهای دریایی «نانسیز: در جزیره «مارتاز وینیارد» در منطقه ماساچوست کار می‌کند و وظیفه دارد کارهای صندوق داری، گارسونی و رساندن غذا تا خودروی مشتریان را انجام دهد. اینکه چند نفر مأمور محافظت از دختر اوباما هستند یا اینکه این آقازاده آمریکایی به خواست خودش کار تابستانی می‌کند یا هدفی سیاسی در پشت پرده آن است موضوع مهمی نیست. مهم فرهنگی است که کار کردن را از سنین نوجوانی به فرزندانش می‌آموزد و برای آن ارزش قائل است. بین نوجوان و جوان دانشگاهی و غیر دانشگاهی هم تفاوتی نیست. تقریباً همه کار می‌کنند. همه کاری هم می‌کنند. در خیلی از کشورهای دنیا گارسونی و فروشندگی امثال اینجور کارها عار نیست.

ما چه خوشمان بیاید، چه نیاید سال‌ها است تحت تأثیر تمدن غرب هستیم. با این حال شناخت ما از آنها همیشه ناقص و مدیریت شده بوده است. فرهنگ کار و تلاش از جمله ویژگی‌های غربی‌ها است که ظاهراً نه ما علاقه‌ای به شناخت آن داشته‌ایم و نه آنها برای تبلیغ آن هزینه‌ای می‌کنند. سیاستمداران غربی طبیعتاً علاقه‌ای به گسترش فرهنگ کار و قناعت در بین مردمان دیگر کشورها ندارند. روشنفکران نماهای غرب دیده هم بیشتر از سر و وضع و برج و باروهای آنها برایمان گفته‌اند.

برای آشنا شدن با فرهنگ کار کردن غربی‌ها سراغ دانشجوهای ایرانی مقیم کشورهای به اصطلاح توسعه یافته رفتیم. احسان یک دانشجوی ایرانی مقیم آمریکا است. او درباره کار کردن جوانان آمریکایی می‌گوید: «یکی از فرهنگ‌های آمریکایی، جدا شدن بچه از پدر و مادر در سن ١٨ سالگی است. بر اساس این قانون نانوشته اجتماعی فرقی بین دختر و پسر وجود ندارد حتی فرقی بین پولدارها و فقیرها هم وجود نداره! مالک یکی از بانکهای آمریکا در شهری که ما زندگی می‌کنیم بچه خودش را در بانک خودش استخدام نکرد و او مجبور شد در یک بانک دیگر کار پیدا کند.»

احسان در توضیح شرایط دانشجویی به میانگین سن ورود به دانشگاه در آمریکا اشاره می‌کند و می‌افزاید: «میانگین سن وروردی‌های دانشگاه‌های اینجا ۲۲ تا ۲۳ سال است. دلیلش این است که بیشتر دانشگاه‌های اینجا پولی هستند. این پول را باید خود دانشجو بدهد، نه پدر و مادرش! بنابراین خیلی از دانشجوها مجبورند چند سال کار کنند و یک پولی جمع کنند و بعدش با این پول وارد دانشگاه بشوند.»

توحید، ایرانی دیگری است که چند سالی است برای تحصیل به آمریکا رفته. او درباره خبر کار کردن دختر اوباما در رستوران می‌گوید: «در فرهنگ آمریکا (البته فرهنگ خیلی جاها، غیر از ایران) کار کردن عار نیست. جوان وقتی به سن استقلال می‌رسد دیگر دنبال کار کردن می‌رود حتی اگر دانشجو باشد. نکته بعد اینکه نوع کار هم بسته به استعداد و علاقۀ واقعی طرف دارد. یعنی آن جوان، بدون در نظر گرفتن تعارفات و حرف مردم و ظاهر کار، می‌رود آن کاری را که دوست دارد امتحان می‌کند. ممکن هم هست بعد از یک مدتی خوشش نیاد و کارش را عوض کند.»

او ادامه می‌دهد: «من یک رفیق خارجی داشتم که خانوادۀ بسیار مرفهی بودند. عمویش مسئول تهیۀ لوازم منزل شاه عربستان بود. وقتی به سن قانونی رسید اولین انتخابش کار کردن در کارواش بود! این کار را دوست داشت. یک تابستان رفت کارگر کارواش شد. به همین راحتی! فکر می‌کنم داستان دختر اوباما را ما از زاویه خودمان می‌بینیم. به خاطر همین فهمش نمی‌کنیم. من احتمال می‌دهم که دختر اوباما به این شغل علاقه دارد یا استعداد خودش را در آن می‌بیند یا کنجکاوه و دوست دارد تجربه‌اش کند. حالا اتفاقاً با عوض شدن پدرش هم مقارن شده است.»

توحید که خود را یک مسلمان ایرانی-آمریکای می‌داند اضافه می‌کند: « سبک زندگی غربی را به هیچ عنوان شیوه‌ مناسبی برای زندگی «دنیوی» نمی‌دانم. در عین حال نباید از تأمل در برخی نکات مثبت سبک زندگی غرب و آمیختن آن با سبک زندگی ایرانی-اسلامی در قرن بیست و یکم، هراس داشته باشیم. هدف از کار در دوران نوجوانی، صرفا کسب در آمد نیست. کار باعث ساخته شدن و رشد شخصیت کودک و امتزاج نوجوان در جامعه‌ می‌گردد و همچنین او را از عالَم صرفاً تئوری میز و تخته به محیط واقعی زندگی می‌کشاند. در ایران، اگر به یکی دو نسل عقبتر برگردیم و از پدران و پدربزرگان خود سوال کنیم، چنین فرهنگی – دست کم برای پسران و با کمی تفاوت در مورد دختران – وجود داشته است. اکثر افراد در سنین نوجوانی و جوانی به شاگردی، پادویی، ویزیتوری، و مشاغل مشابه مشغول بوده‌اند – به ویژه در تابستان‌ها – و دستمزد چندانی نیز دریافت نمی‌کردند.»

«نگین» ایرانی دیگری است که در استرالیا زندگی می‌‎کند. او می‌گوید: «خیلی از دانشجوها در رستوران‌ها و کافه‌ها کار می‌کنند. البته ایرانی‌ها کمتر سمتش می‌روند ولی برای بقیه خیلی مهم نیست.»

«کار کردن در ایام دانشجویی چقدر رواج دارد؟» سوال دیگری بود که از آنها پرسیدیم. احسان توضیح داد: «کارکردن در جامعه آمریکا فارغ از نوع آن یک ارزش به شمار می‌آید. در راستای همین ارزش برخی از دانشجویانی به صورت ساعتی مشغول کار می‌شوند. برخی از آنها در ورزشگاه ، کتابخانه یا فروشگاه دانشگاه مشغول به کار می‌شوند. ضبط ویدیویی یک کلاس خاص و یا کمک به اساتید در تصحیح برگه‌های تمرین هم از دیگر فرصت‌های شغلی است. بیشتر دانشجویانی که کار می‌کنند در خارج از دانشگاه مشغول هستند. دانشجویان سال اول و دوم معمولا کارهایی نظیر فروشندگی، کار در رستوران و مانند این را انتخاب می‌کنند اما دانشجویان سال‌های آخر به کارهایی مرتبط با رشته خودشان و به صورت کارآموزی (اینترنشیپ) بیشتر مشغول هستند.»

توحید درباره کار کردن در ایام دانشجویی می‌گوید: «بعضی بچه پولدارها کار نمی‌کنند. بقیه هم از وام‌های دانشجویی استفاده می‌کنند. کارهایی مثل حل تمرین و مسئولیت در کتابخانه دانشگاه هم وجود دارد. آنهایی که فقیرترند و دانشجوهای خارجی هم در بیرون دانشگاه کارهایی مثل گارسونی می‌کنند.»

نقش دانشگاه‌ها در فرآیند کاریابی دانشجویان مسئله دیگری است که می‌تواند برای دانشگاه‌های ما الگو باشد. احسان می‌گوید: «دانشگاه یک مجموعه‌ای دارد به نام مرکز توسعه کار (career development center ) این مرکز معمولا سالی دوبار از صنایع مختلف دعوت می‌کند که به دانشگاه بیایند و دانشجویان در این برنامه با مسئولین هر غرفه صحبت می‌کنند و در پایان روز هر شرکتی تعدادی از این دانشجویان را برای کارآموزی یا کار دائم استخدام می‌کند. کار دیگری که این مرکز انجام می‌دهد کمک به دانشجویان برای تهیه یک رزومه کاری حرفه‌ای است. آشنا کردن آنها با مصاحبه‌های کاری و اینکه چگونه در یک مصاحبه کاری موفق باشند.»

توحید هم می‌گوید: «شاید باورش برای شما سخت باشد اما یکی از معیارهای مهم پذیرش در دانشگاه‌های معتبر آمریکا، ارائه اسناد سابقه‌ کار در دوران دبیرستان و کالج است. بسیاری از دانشجویان آمریکایی نیز در حین تحصیل به گارسونی و ظرفشویی مشغول می‌شوند. در فرم‌ها ثبت‌نام دانشجویی فدرال یک گزینه هست که می‌توانید انتخاب کنید که آیا علاقمند برای کار دانشجویی هستید یا نه؟»

نگین درباره ظرفیت‌سازی دانشگاه‌ها برای کاردانشجویی اضافه می‌کند: «خیلی از دانشگاه‌ها ظرفیت کار برای دانشجویان خودشان ایجاد می‌کنند. البته یک قانون ثابتی نیست و دانشگاه به دانشگاه فرق دارد.»

این روزها اگر پای صحبت بسیاری از جوانان بنشینیم، صحبت از بی‌کاری و بی‌انگیزی است. بی‌شک ناتوانی‌، سوء مدیریت و بعضاً خیانت‌های برخی مسئولان در ایجاد چنین فضایی موثر است. با این حال واقعیت این است که فرهنگ ما هم آنطور که باید و شاید پشتیبان کار و انسان اهل کار نیست. نمونه‌های بسیار زیاد وطنی که بر این فرهنگ غلبه کردند و توانسته‌اند با کار و تلاش زندگی خوبی برای خود رقم بزنند کم نیست. در ادامه پرونده کار و کارآفرینی با این نمونه‌ها بیشتر آشنا خواهیم شد.