کتاب راهنمای کدگذاری برای پژوهشگران کیفی که جانی سالدانا آن را تالیف و انتشارات سیج آن را در سال ۲۰۱۵ منتشر کرده است، توسط انتشارات علمی فرهنگی و با ترجمه دکتر عبدالله گیویان منتشر و روانۀ بازار کتاب شد.
این کتاب با کیفیتی قابل قبول و در ۴۳۸ صفحه، در شش فصل، یک موخره و چهار ضمیمه در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

نویسندۀ کتاب، پروفسور جانی سالدانا، که مطالعات دانشگاهی‌اش ریشه در تئاتر دارد کتاب‌هایی در زمینۀ روش شناسی از جمله پژوهش کیفی طولی (انتشارات آلتاماری) و مبانی پژوهش کیفی (انتشارات دانشگاه آکسفورد) منتشر کرده است. از او در این زمینه مقالات متعددی در فصلنامه های علمی به چاپ رسیده و کتاب اخیر او یعنی راهنمای کدگذاری نیز مورد توجه و ارجاع بسیاری از محققان عرصه های مختلف علوم انسانی، از پژوهشگران تعلیم و تربیت گرفته تا محققان علوم اجتماعی قرار گرفته است.

ترجمه و انتشار این کتاب پاسخ مناسبی به یکی از جدی تریننیاز‌های پژوهشگران و دانش‌های کیفی در کشور به حساب می‌آید.

مترجم که خود از استادان شناخته شدۀ حوزۀ روش شناسی است در مقدمۀ این کتاب روش های پژوهش را دستور زبان و قاعدۀ آیینی اجتماعات علمی می داند و برای آن هم جنبه های نمادین و هم جنبه های کارکردی قائل می شود. او می گوید: دانستن دستور زبان از این منظر مانند آشنایی با یک فنآوری است. هر پارادایم علمی تنها برخی روش های پژوهش را مشروع می داند و استفاده از روش های دیگر را برای تولید دانش و علم غیر مجاز و باطل اعلام می کند. بنابراین، روش های تحقیق فنآوری های به رسمیت شناخته شده ای هستند که در هر پارادایم علمی برای پژوهشگر و اثر پژوهشی او مشروعیت می آورند، فرآوردۀ او را پذیرفتنی می کند و بر تعیین جایگاه او در اجتماع تاثیر می گذارد.

وی با اشاره به رواج پارادایم های گوناگون و شاخه های مختلف آن ها در علوم انسانی به سویه های مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی پیچیدۀ رقابت بین این پارادایم ها اشاره می کند و از جمله به تلاش سیاست های علمی دولت جرج بوش در سال ۲۰۰۰ برای منکوب و محروم کردن روش های کیفی و محروم کردن آن ها از برخورداری از بودجۀ عمومی ارجاع می دهد.

او با اشاره به اغتشاش پارادایمی در حوزۀ علوم انسانی در کشور این بحران را به شکل زیر تصویر می کند: بر این پایه تعجب ندارد که بازار نشر را نیز در سلطۀ کتاب های روش شناسی با رویکرد اثبات گرایانه ببینیم. اما طرفه آن که مدتی است در فضاهای علمی کشور صحبت از گرایش به روش های کیفی می شنویم. خلط بین روش های پساپوزیتیویستی با روش های کیفی و مزج دلبخواهانۀ نظریه ها با شیوه های گردآوری کیفی و تلفیق روش های قیاسی تحقیق با شیوه های استقرایی گردآوری اطلاعات از پدیده های قابل تامل است. یکی از وجوه طنز آمیز در این میان، غفلت از شیوه های تجزیه و تحلیل داده های کیفی، به فرض سازگاری رویکردهای پژوهشی و شیوه های گردآوری اطلاعات، در تحقیق هایی است که در سطوح مختلف از کارشناسی ارشد گرفته تا دکتری در حال وقوع است.