در این یادداشت کوتاه پدیده استادان تحمیلی راهنما و مشاور برای پایان نامه‌های دوره های کارشناسی ارشد و دکتری و پیامدهای آن به اختصار تبیین می ­شود.

دانشگاه یکی از کانون های اصلی تولید فکر و اندیشه در جوامع امروزی است. به طوری که بیشترین و باکیفیت ترین تعداد مقالات و کتب مختلف را دانشگاهیان به رشته تحریر در می آورند. طبیعی است به هر میزان فضا برای تعامل و تعاطی افکار در دانشگاه فراهم آید به همان میزان نیز علم و اندیشه مطلوب تولید می ­شود. با این حال عارضه های مختلفی دانشگاه، استادان و دانشجویان را رنج می­ دهد. یکی از این عارضه های منفی که مورد بحث این نوشتار است، پدیده تحمیل استاد اجباری راهنما و مشاور برای پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکتری است. این عارضه، خلاقیت و نبوغ را از دانشجو و دانشگاه سلب می­ کند و به دلیل نبود اشراف کافی برخی استادان راهنما و مشاور که تحمیلی هستند، انگیزه برای نگارش پایان نامه‌های مناسب و درخور از بین می ­رود. در این یادداشت کوتاه پدیده استادان تحمیلی راهنما و مشاور برای پایان نامه‌های دوره های کارشناسی ارشد و دکتری و پیامدهای آن به اختصار تبیین می ­شود.

استاد تحمیلی راهنما و مشاور در دانشگاه ها

برخی مدیر گروه های آموزشی و روسای دانشکده‌ها در فضایی که باید حق انتخاب استاد راهنما و مشاور برای دانشجو محفوظ باشد، دانشجویان را مجبور به انتخاب استادان راهنما و مشاور تحمیلی می­ کنند. تا جایی که این استادان تحمیلی حتی در موضوع انتخابی کمترین مطالعه و اشراف دارند. دانشجویان نیز به دلیل رفتار آمرانه مدیران گروه و ترس از عواقب کار، از اعتراض و پیگیری موضوع پرهیز می­ کنند و پایان نامه ای با کمترین و نازل ترین راهنمایی و مشاوره اساتید غیرمرتبط با موضوع، به رشته تحریر درمی آوردند و در نهایت به دلیل ضعف تئوریک، کمترین استفاده از آن به عمل خواهد آمد. این در حالی است که پایان نامه های برجسته که حاصل مطالعه و کنکاش دقیق و عمیق دانشجویان است، می­ بایست در نهایت به صورت کتاب و ترجمه منتشر و در اختیار عموم مردم قرار گیرد.

در یکی از دانشگاه ها که مدیر گروه یکی از رشته های آن، رئیس دانشکده هم هست در همان جلسه اول کلاس دوره دکتری به دانشجویان این مقطع می­ گوید استاد راهنما همه شما من هستم و برای انتخاب استاد راهنمای دوم نیز باید با من هماهنگ شوید. نکته دردناک این تحمیل، اینجاست که دانشجویان موضوعات مختلف و متنوع انتخاب می ­کنند در حالی که استاد صرفا تخصص واحدی دارد. بدین معنی که برخی موضوعات از حیطه مطالعه و حتی علاقه استاد راهنمای تحمیلی خارج است و بالطبع در این میان دانشجو کمترین معاضدت علمی و مشاوره را دریافت خواهد کرد.

متاسفانه شنیده شده در برخی گروه های آموزشی موضوعات پایان­ نامه ها در بین اعضای پرنفوذ گروه تقسیم می­ شود. به طوری که برخی اساتید با تعدد و ترافیک پایان نامه و برخی نیز با کسادی و فقدان موضوع پایان نامه مواجه هستند. این در حالی است که دانشجویان دوره کارشناسی ارشد و به خصوص دوره دکتری علاقه دارند با اساتیدی موضوع پایان نامه را انتخاب کنند که در آن حوزه، اشراف کامل دارند و مشاوره و هدایت کافی به دانشجو مبذول می­ کنند.
پیامدهای تحمیل استادان راهنماو مشاور

اصل اساسی در فضای دانشگاه باید انتخاب داوطلبانه و آزادانه استاد راهنما و حتی مشاور از سوی دانشجویان باشد. اما گویا این اصل سال هاست که در بسیاری از دانشگاه ها به فراموشی سپرده شده است. نتیجه و پیامد این رفتار آمرانه و غیرعلمی بی­ انگیزگی دانشجویان و استادان ممتاز دانشگاه و در نتیجه تولید حجم زیادی پایان نامه کم ارج و کم محتوا خواهد بود.

واقعیت این است که بیشترین انرژی و وقت دانشجویان دوره های کارشناسی ارشد و دکتری، هنگام انتخاب موضوع و نگارش پروپوزال و پایان نامه صرف می ­شود. اگر دانشجویان نتوانند استادان دلخواه را برای راهنمایی و مشاوره پایان نامه‌های خود انتخاب کنند، بی شک این ضرر متوجه نظام آموزشی و آینده علمی کشور نیز خواهد شد. چرا که نتیجه‌ای ارزشمند و کیفی از پایان نامه ها استخراج نخواهد شد و هزینه‌هایی که صرف این پروژه‌های علمی می‌شود به دلیل کیفیت پایین، نتیجه مهمی در بر نخواهد داشت. پیامدهای این عارضه در دانشگاه و جامعه علمی کشور به این موارد ختم نمی ­شود و تبعات منفی دیگری هم دارد. اما هدف این یادداشت طرح مسئله بود تا شاید مسئولان امر راه حلی برای حل این موضوع، تدبیر کنند.

پس برای این عارضه باید راهی اندیشید و گامی عملی برداشت تا بیش از این دانشگاه دچار رخوت و رکود نشده و تالیفات و پایان نامه ها که حاصل عمر دانشجویان و استادان است، از قالب اجباری، سطحی و کم محتوا خارج شوند.

پژوهش خبری صدا و سیما// عبدالشریف ولدبیگی