نگاهی تحلیلی به موضوع «مقاله‌ نویسی»

موضوع «مقاله‌نویسی» از آن دست مسائلی است که دانشجویان ایرانی میانه خوبی با آن ندارند، علی‌الخصوص وقتی این موضوع با اجبار از سوی اساتید دانشگاه همراه شود. دلایل مختلفی درخصوص عدم اعتنای دانشگاهیان به تولید مقاله وجود دارد و نمی‌توان آن را منحصر به یک یا دو دلیل دانست.

نگاهی تحلیلی به موضوع «مقاله‌ نویسی»

در این گزارش قصد داریم نگاهی تحلیلی به مبحث مقاله‌نویسی بیاندازیم:

۱- کافیست در دانشگاه قدم بزنید و دقایقی را در بین «شاگرد اولی»های مقاطع ارشد و دکتری سپری کنید؛ مساله انتشار «مقاله» که این روزها به‌عنوان یک تکیلف «اجباری» از سوی دانشگاه‌ها و اساتید است، ذهن بسیاری از این دانشجویان را درگیر خود کرده است. نکته مهم در این همکلامی با دانشجویان، مبهم بودن چرایی ارائه مقاله است که عده‌ای آن را برای اخذ نمره کامل پایان‌نامه یا رساله خود می‌دانند، این طیف اکثریت دانشجویان را تشکیل می‌دهد. عده‌ای دیگر به دلیل شاخص بودن مقالات برای ادامه تحصیل و رزومه علمی، ارائه مقاله را به‌عنوان یک کار پیشبرنده برای ادامه تحصیل می‌دانند و عده‌ای دیگر با یک نگاه فراجهان‌بینی  به‌دنبال ثبت یک اثر علمی در راستای توسعه علمی و فناوری کشور خود هستند، اما در این میان دو نکته قابل‌تامل دیده می‌شود؛ اول، اجبار یک دانشجو برای انتشار مقاله در ژورنال‌های خارجی و دوم، سودی است که کشورهای توسعه‌یافته از این مقالات نصیب خود می‌کنند و این مقالات چگونه در توسعه صنعتی و فکری این کشورها اثر‌گذار خواهد بود؟

۲- به عقب‌تر بازمی‌گردیم و سیری در مفاهیم توسعه علمی انحصاری کشورهای توسعه‌یافته می‌اندازیم. در تعریف عام، تعالی و پیشرفت در طول حیات بشریت محصول باور به خود و توانایی‌های خدادادی در راه عبور از مشکلات و دستیابی به نیازهاست. انسان‌ها آنگاه که باور کنند «می‌شود، پس می‌توانند» حرکت در مسیر شکوفایی را آغاز می‌کنند و این بدان معناست که برای توقف یک جامعه نیازی به غل و زنجیر بستن به دست و پا نیست، بلکه کافی است خودباوری به زنجیر کشیده شود و اراده را از آن کشور بیرون کنند. این دقیقا همان نکته‌ای است که در بهترین حالت، کشورهای پیشرفته برای توسعه علمی خود از آن بهره می‌برند، به این معنی که با انحصاری کردن علم و تکنولوژی و به استعمار درآوردن آن با شگردهای مختلف ‌انگیزه را از محققان و پژوهشگران کشورهای جهان سوم برای تولید علم در محیط بومی از بین می‌برند. این تفکر امروز در مفاهیم علوم سیاسی تحت عنوان «الیگارشی بین‌المللی» که یک قید مصنوعی است، مطرح می‌شود. رهبر انقلاب سال ۸۲ در دیداری که با جمعی از اساتید دانشگاه داشتند، درباره این موضوع به یک نکته کلیدی اشاره دارند: «بر اثر شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مساله استعمار بخشی از دنیا زودتر از یک بخش دیگر و به کمک وسیله شتابنده‌ای به سمت قله‌های علمی حرکت کرد. این بخش از این وسیله شتابنده استفاده کرد و جلو رفت و این وسیله را روزبه‌روز شتابنده‌تر و تواناتر کرد و با بالا بردن کاربری آن، به دستاوردهای علمی رسید؛ در حالی که ما با همه پیشرفت علمی، محاط به جهالت‌های فراوانیم. ساکنان آن بخش از دنیا، پیشرفت‌های علمى شگفت‌آوری کردند و بعد هم سیاست کلی‌شان این شد که علم را در اختیار خودشان بگیرند و اجازه ندهند کشورهایی که عقب مانده‌اند، به آنها برسند یا از آنها جلو بزنند.

۳- به بخش اول برگردیم؛ بیاییم و یک حساب و کتاب سرانگشتی کنیم، طبق آمار اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی تعداد مقالات ISI برتر ایران از ۱۹۶ عنوان در سال ۲۰۰۵ به ۷۵۸ عنوان در سال ۲۰۱۵ رسیده است. این آمار قطعا با توجه به ارسال مقالات دانشجویان به ژورنال‌های خارجی به تعداد قابل‌توجهی خواهد رسید. از سوی دیگر، انتشار یک مقاله علمی یا به اصطلاح Paper یا Article در ژورنال‌های خارجی نیاز به یک پروسه‌ای دارد که دریافت وجه از ۳۰ تا ۵۰۰ دلار از الزامات روند پذیرش یک مقاله در آن ژورنال به حساب می‌آید. حال اگر به‌طور مثال، آمار تعداد مقالات منتشرشده در سال ۲۰۱۶ را در هزینه انتشار آن در یک ژورنال ضرب کنیم، به یک هزینه سرسام‌آوری خواهیم رسید. البته این همه ماجرا سود آن ژورنال نخواهد بود، بلکه این ابتدای همان «الیگارشی بین‌المللی» با یک پوسته علمی می‌تواند باشد. ماجرا خیلی ساده است. طبیعتا یک پژوهشگر به‌دنبال ارائه یک مقاله برای انتشار نتایج تحقیق خود است و مقالات ISI مهم‌ترین فضا برای انتشار آن به شمار می‌روند. محقق در سرچ ژورنال‌ها به ژورنال‌هایhot paper می‌رسد که این مقالات بیشترین ارجاع را دارند. پژوهشگر می‌آید و تحقیق خود را داخل فیلد این مقاله انجام می‌دهد، زیرا فرض می‌کند بیشتر دیده می‌شود، اما پشت صحنه اتفاق دیگری در حال روی دادن است؛ آن ژورنال، مقاله‌ای را برتر می‌کند که موردنیاز آن کشور یا آن موسسه است. به این معنی که شرکت‌های متصل به ژورنال‌ها آن مساله اصلی و عمده خودشان را که ابهام دارند و می‌خواهند پژوهشگران روی آن کار کنند، به صورت hot paper چاپ می‌کنند و پژوهشگر برای اینکه مقاله‌اش چاپ شود، از این موضوع تأسی می‌گیرد و طبق آن چیزی که آنها می‌خواهند، کار می‌کند. جالب اینجاست که پژوهشگر بدون اینکه از این قضیه آگاه باشد، ابتدا با هزینه ارزی زیاد مواد اولیه این تحقیقات را از آنها خریداری می‌کند (سود اول: فروش مواد اولیه)، سپس با صرف هزینه، زمان و انرژی پازل‌های تحقیقاتی آنها حل می‌شود (سود دوم: حل شدن بخشی از یک پازل تحقیقاتی بزرگ و هدفمند) و سپس نتایج این تحقیقات را که با صرف هزینه زیادی صورت گرفته، درست در فرمتی که لازم دارند از محقق می‌گیرند تا در مجله خودشان منتشر کنند و درنهایت هر محقق بدون آنکه خود بداند و شادمان از چاپ مقاله‌اش در مجله موردنظر در اصل گوشه‌ای از پازل طراحی‌شده توسط آنها را حل کرده که خود نیز از آن آگاه نیست. در آخر این تیم تحقیقاتی پشت صحنه این مجلات با کنار هم قرار دادن نتایج تحقیقاتی که هر قسمت آن توسط یک یا چند پژوهشگر به دست آمده، مشکل بزرگی را حل می‌کنند یا به تولید علمی خاصی می‌رسند، بدون اینکه هیچ‌گونه تلاشی در این مورد انجام داده باشند. مثال بارزی که در این موضوع عینیت پیدا کرده است، ساخت یک جت پیشرفته می‌تواند باشد. یک دانشجو می‌آید و دم یک هواپیما را می‌سازد، یکی دیگر بال آن را می‌سازد و دیگری اجزای داخلی و ناوبری، بعد نتایج در اختیار آن ژورنال قرار می‌گیرد و آنها هم به راحتی بدون اینکه هزینه کرده باشند، در اختیار کمپانی‌ها قرار می‌دهند.

۴- اتفاقی که به آن اشاره شده، در علم اقتصاد تحت عنوان سواری مجانی یا Free Riding تعبیر می‌شود؛ یعنی کسب سود بدون هزینه از طریق بهره‌مند شدن از هزینه‌کرد دیگران. در باب تولید علم نیز سرمایه‌داری جهانی با استفاده از همین روش‌ها به راحتی تحقیقات ارزشمند نخبگان را حتی با دریافت هزینه، به نام خود ثبت و استفاده می‌کند. همین مسائل باعث می‌شود برخی اساتید اخیر در سخنرانی‌های خود اشاره کرده‌اند که «محال است از ژاپن، آلمان و فرانسه آمار واقعی مقالات و ISI را بیابید.» البته راه‌حل برون‌رفت از این گرداب، تاسیس ژورنال‌های مطرح و ممتاز داخلی می‌تواند باشد؛ موضوعی که بسیاری از اساتید کشور آن را تنها راه ماندن طرح‌های تراز اول کشور می‌دانند.