امروزه در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی با پدیدهی عجیبی مواجه هستیم. بسیاری از دانشجویان پسر مقاطع تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری) که در بین آنها دانشجویان بسیار کوشایی از دانشگاههای بزرگ کشور هم دیده میشوند، همواره با استرس شدید ناشی از اتمام سنوات مجاز تحصیلی از جانب حوزهی نظام وظیفه مواجه میشوند.
این نوشته به هیچ روی در پی دفاع از دانشجویانی نیست که با کاهلی و تنبلیهای مفرط در دانشگاهها روزها را به شب میرسانند بلکه برعکس در پی حمایت از دانشجویانی است که با بهرهگیری از این پشتیبانیها دست به انجام تحقیقات بزرگ میزنند و کشور را از نتیجههای علمی و عملی این پژوهشها بهرهمند میگردانند. صد البته، با مکانیزمهایی که میتوان در نظر گرفت، میان این دو دسته از دانشجویان تفاوت ایجاد خواهد شد.
بسیاری از دانشجویانی که در طرحهای پژوهشی یا پایاننامههای مقاطع تحصیلات تکمیلی خود ناگزیر به انجام فعالیتهای آزمایشگاهی، کارگاهی و یا دادهبرداریهای میدانی هستند، با مشکلات عدیدهای روبهرو هستند. به عنوان مثال میتوان به دانشجویان رشتههای علوم پایه مانند فیزیک، شیمی، زیست شناسی با حجم انبوهی از فعالیتهای آزمایشگاهی یا رشتههای علوم انسانی که نیازمند جمعآوریهای زمانبر و هزینهبر داده هستند، اشاره کرد. در خصوص دانشجویان رشتههای فنی- مهندسی این مساله بسیار نمود بیشتری دارد.
تصور کنید که به عنوان مثال یک دانشجوی کارشناسی ارشد یا دکتری مکانیک، در شرایط اقتصادی فعلی کشور و با این حجم کمبود وسایل کارگاهی و آزمایشگاهی، گاه با صرف هزینههای چندین میلیون تومانی و زمان یک یا دو ساله باید ابتدا شخصا دستگاههای مورد نیاز برای کارگاه یا آزمایشگاه را طراحی کرده و بسازد و تازه در این مرحله، شروع به انجام فعالیتهای اصلی مرتبط با پایاننامهاش نماید!!!
طرفه آنکه گاهی بخش اعظم هزینههای انجام شده نیز توسط دانشگاه تقبل نمیشود و دانشجو یا استاد راهنمای وی بعد از چندین ماه بلاتکلیفی مجبور است خود این هزینهها را تامین کند و این یعنی کاهش بهرهوری، هدر رفتن زمان و استرسهایی که هیچ ربطی به فعالیت پژوهشی دانشجو نباید داشته باشند!
البته تمامی اهل فن میدانند که در نگارش پروپوزالهای مربوط به مقطع دکتری (به ویژه در حوزه ی مهندسی، علوم پایه و امثال آنها) همواره این خطر وجود دارد که در حل مساله جواب مورد نظر یافت نشده و نیاز به بازتعریف رساله یا تغییرات اساسی در آن باشد. این نکته را هم باید در نظر داشت که حتی در صورتی که مسالهی تحقیق به خوبی و درستی حل شود، گاهی برای پذیرش مقالات مربوط به آن باید بیش از یک سال جهت داوری مقاله یا مقالات صبر کرد (یادآوری میشود که در حد اطلاع نگارنده در دانشگاههای ایران، شرط اجازهی دفاع از رسالهی دکتری، چاپ حداقل دو مقاله در مجلات بینالمللی معتبر است!).
طنز ماجرا اینجاست که گاهی پس از آمادهسازی کارگاه یا آزمایشگاه و هنگام شروع کار اصلی، یا در مرحلهی انتظار برای داوری مقالات، دانشجو متوجه میشود که به دلیل مسائل مربوط به خدمت نظام وظیفه، تنها چند ماه برای اتمام پایاننامهاش زمان دارد و گاهی هم هیچ زمانی ندارد و این یعنی اخــــــــراج!!! هزینههای مادی هدر رفته برای این دانشجو به کنار، چنین فردی همراه با خانوادهاش زیر فشارهای روحی ناشی از این پدیده له میشوند!
در گذشته البته مشکل به این حد حاد و بغرنج نبود. مسئولان حوزههای نظام وظیفه همکاری بسیار بیشتری با داشجویان داشتهاند چه آنکه نگارنده دانشجویانی را سراغ دارد که دورهی دکتری آنها گاه بیش از هفت سال طول کشیده و انصافا فعالیتهای تحقیقاتی قابل قبولی هم داشتهاند؛ چرا که ماهیت تحصیل به ویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی (که نیاز به تولید ایدههای نو و خلاقانه دارد) ماهیتی آهسته و پیوسته است. همچنین، نگارنده اساتیدی را میشناسد که در اروپا تحصیل کردهاند و تحصیل دورهی دکتری آنها بیش از هشت سال زمان برده و در عین حال نتیجهی فعالیت پژوهشی آنها نیز قابل توجه بوده است.
بیایید حجم تبعات و بیعدالتیهای ناشی از این پدیده را با هم مرور کنیم:
۱٫ اولین بیعدالتی بزرگ زمانی به چشم میآید که بدانیم این مشکل خاص آقایان است. البته برخی از آقایان هم با بهرهگیری از انواع معافیتها (منظور معافیت تحصیلی نیست) یا رفتن به خدمت قبل از آغاز دورهی تحصیلات تکمیلی خود، این مشکل را از سر گذراندهاند. این دو دسته از افراد (دانشجویان خانم و آقایان معافشده یا سربازیرفته) میتوانند بدون این محدودیت و با خیال راحت تا هر زمان که اساتیدشان تایید نمایند که فعالیت پژوهشی آنها بلامانع است، به تحصیل خود ادامه دهند.
نکتهی بسیار ناراحت کننده این است که گاهی آنهایی که به دلیل مشکلات مربوط به خدمت نظام وظیفه از تحصیل باز میمانند نسبت به خانمها و آقایان معاف شده یا خدمت رفته بسیار باهوشتر و کوشاتر هستند و فعالیتهای پژوهشی بهتری داشتهاند. البته با اجرای این طرح، طبعا خانمهای دانشجو و آقایانی که چنین مشکلی ندارند هم آسیبی نمیبینند.
۲٫ مشکل بعدی زمانی هویدا میشود که بدانیم بسیاری از این دانشجویانِ به مشکل برخورده با تجربههای علمی بسیاری که از همین دورهی ناموفق کسب میکنند و با توجه به سرخوردگیهای شدید ناشی از این واقعه، تمام تلاش خود را برای خروج از کشور میکنند و موضوع ترسناک این است که اغلب موفق هم میشوند.
زمانی که دیده میشود کشوری مثل آلمان، پناهندگان سوری را که چه بسا در میان آنها افراد بدون مهارت و تحصیلات بیشتر از افراد ماهر و تحصیلکردهاند، به این راحتی جذب میکند، جذب نخبهها و حتی افراد عادی کشور ما توسط کشورهای اروپایی بسیار باورپذیرتر میشود. آنهایی هم که به هر دلیل میمانند به دلیل سرخوردگیها و بیانگیزگیهای ناشی از این شکست، انگیزهی چندانی برای خدمت متعهدانه و تلاشگرانه به ایران اسلامی عزیز ندارند.
۳٫ گاه دانشجویان با علم به این مشکل و ترس ناشی از آن، ناگزیر سطع فعالیت و انتظار خود را از فعالیتهای پژوهشی بسیار پایین میآورند تا بتوانند در مدت مجاز مدرک خود را اخذ نموده و با مشکلات خدمت سربازی مواجه نشوند. نتیجهی آن تولید انبوهی از رسالهها و پایاننامههای بیکیفیت و بیمصرف است که هدرفتن منابع، سرمایهها و مهمتر از آن ضایع شدن و عدم بهرهگیری از توان حقیقی دانشجو در انجام فعالیتهای علمی از کمترین تبعات آن است.
مشکلات ناشی از این پدیده بسیار بیش از آن هستند که در این مجال بگنجند و چه بسا بسیاری از مسئولان محترم خود بسیار بیشتر با آنها آشنا باشند. سوال اساسی این است که چاره چیست؟
ارائهی پیشنهادات:
۱٫ نویسندهی این مطلب بسیار بعید میداند که در هیچ کشوری دانشجویی را که در مقطع کارشناسی ارشد یا دکتری تحصیل مینماید به دلیل مسائلی همچون خدمت نظام وظیفه از دانشگاه اخراج نمایند! و البته نیک میدانیم که انجام درست فعالیتهای علمی و پژوهشی در جوامع در حال توسعهای چون ایران عزیز، میتواند به اندازهی خدمت مقدس سربازی درافزایش توان کشور برای مقابله با تهدیدات گوناگون موثر باشد. البته در همه جای دنیا ممکن است دانشجو از دانشگاه اخراج شود اما صرفا به دلیل مسائل آموزشی و تحصیلی و به تشخیص اساتید و مسئولین آموزشی دانشگاه. طبعا هر دانشجوی کوشای تحصیلات تکمیلی با توجه به افزایش سن خود و نیازهای مختلف مادی و روحی، خود بیش از هر کس تمایل دارد که هر چه سریعتر تحصیل خود به اتمام برساند و وارد بازار کار شود.
همینطور اساتید هم تمایل دارند که هر چه سریعتر دانشجویان خود را فارغالتحصیل نمایند و بالطبع از مزایای پژوهشهای مشترک خود و دانشجو هر چه سریعتر بهرهمند گشته و از سوی دیگر نیز دانشجویان جدیدی را جذب نمایند. پس، یک راه این است که تا زمانی که استاد راهنمای دانشجو به همراه سه یا چهار تن دیگر از اساتید گروه آموزشی مربوطه تشخیص میدهند، دانشجو بتواند به تحصیل خود ادامه داد و نظام وظیفه نیز معافیت تحصیلی وی را تمدید نماید.
۲٫ در صورت صلاحدید نمایندگان مجلس و سایر مسئولان، میتوان برای دانشجویان دانشگاههای دولتی و واحدهای برتر دانشگاههای آزاد اسلامی این مزیتها را قائل شد.
۳٫ این طرح میتواند برای دانشجویان دانشکدههایی اجرا شود که حجم فعالیتهای آزمایشگاهی و کارگاهی زیادی دارند مانند دانشکدههای مهندسی، علوم، دامپزشکی و … .
۴٫ طبعا دانشجویان مقطع کارشناسی هیچ نیازی به چنین طرحی ندارند و نیازی نیست که این طرح در مورد آنها نیز اجرا شود.
۵٫ بحث معافیت دائم دانشجویانی که از مزایای این طرح بهرهمند میشوند، در قالب این طرح به هیچ وجه مطرح نیست و دانشجویان بلافاصله پس از تحصیل به خدمت نظام وظیفه اعزام میشوند. بنابراین نمیتواند مستمسکی برای ادامه تحصیل با انگیزهی معافیت دائم باشد.
البته مسئولان محترم میتوانند جهت این مشکل راهکارهای بهتری علاوه بر پیشنهادات فوق ارائه دهند.
کوتاه سخن اینکه تفاوت بین کشورهای توسعهیافته و غیرتوسعهیافته، گاهی، نه در تعداد صنایع بزرگ و کوچک و مؤلفههای اقتصادی مختلف آنها که در حمایت از اندیشههایی است که این صنایع و مؤلفهها را شکل میدهند و بارور میسازند. باشد که نمایندگان مجلس و سایر مسئولان مربوطه در این راه یاریدهنده و پیشرو باشند.
منبع
http://khabarfarsi.com/ext/16839003