صدها سال پیش از این وقتی پیامبر اسلام (ص) فرمود: “اطلبوا العلم و لو بالصین” این دریافت را بر ذهن متبادر کرد که از نظر اسلام، طلب علم فریضه ای است که جا ومکان خاصی نمی شناسد و محدودیت مکانی ندارد.
پارسینه:مجتبی پیرزاده معاون پژوهشی بنیاد حامی نخبگان جوان کشور، اخیرا در نخستین همایش جامعه نخبگانی استان مازندران با اشاره به تحصیل ۱۴ هزار دانشجوی ایرانی در کشور مالزی و خروج ارز زیاد از کشور، افزود: طبق آمار مجلس شورای اسلامی در سال ۸۹ حدود ۶۰ هزار نخبه از کشور خارج شدند که اغلب از نفرات برتر المپیاد ها و کنکور بوده اند. البته طبق آمار اعلام شده از طرف مراجع زیربط حدود ۵ هزار دانشجوی ایرانی در مالزی مشغول به تحصیل هستند و عجیب نیست با وجود عدم ارزشیابی شایسته از مدارک تحصیلی آنها برخی از این دانشجویان به جای بازگشت به وطن به کشورهای توسعه یافته مهاجرت کنند، بلکه در جایگاه واقعی خود قرار بگیرند.
حضرت محمد (س) همچنین فرمود: “الحکمه ضاله المؤمن فخذ الحکمه ولو من اهل النفاق” چرا که تحصیل علم از نظر اسلام یک ضرورت مطلق است و هیچ قید و شرطی ندارد.
با توجه به جهانی بودن علم، تبادل دانشجو و اعزام دانشجو به دیگر کشورها، میتواند مسیر بسیار خوبی برای به دست یافتن به علوم و فنون جدید باشد و این در صورتی امکان پذیر است که دانشجویان فارغ التحصیل به وطن خود بازگردند. اما با نگاهی کوتاه به رویکرد دانشجویی و فارغ التحصیلی ایرانیان در خارج از کشور به ویژه کشورهایی همچون مالزی میتوان دریافت اغلب آنها در بازگشت به ایران با بی مهری مواجه میشوند و حتی گاهی با وجود چنین تجربه ای ترجیح میدهند کشور سومی را برای ادامه زندگی برگزینند.
با مروری بر سالهای گذشته میتوان دریافت دانشجویان ایرانی در طول تاریخ این مرز و بوم همواره در تلاش برای اعتلای سرزمین خود بوده اند. امروزه اگرچه دسترسی به منابع علمی ساده تر از گذشته به نظر میرسد اما همیشه و در هر برهه زمانی مشکلاتی بر سر راه جویندگان علم بوده است و البته که این مشکلات برای دانشجویان دور از وطن بیشتر و سخت تر خواهد بود.
در این میان دانشجویان ایرانی در مالزی نیز با وجود مشکلات ناشی از زندگی در خارج از کشور همچنان در پی کسب علم و دانش و حفظ عزت و سرافرازی وطن هستند. در سال های گذشته دانشجویان ایرانی زیادی در مالزی مشغول به تحصیل بودند، اما با بالارفتن نرخ ارز دردوران دولت پیشین عرصه زندگی بر بسیاری از این دانشجویان تنگتر شد و حتی بسیاری از آنها تحصیل علم را رها کردند. پس از آن اگرچه ارائه ارز دانشجویی نشان از فراموش نشدن دانشجویان ایرانی در خارج از مرزهای وطن داشت اما سختگیریهای اعمال شده در پرداخت آن نشان از عدم علاقه مسئولین به امر نیز بود.
از طرفی، با وجود تعداد دانشجویان ایرانی در خارج از کشور به ویژه در مالزی سوال اینجاست که آیا آنها در انتها و در بازگشت به وطن نتیجه ی مثبت تلاشهای خود را خواهند دید؟ و آیا میتوانند بدون استفاده از روابط خاص در جایگاهی که باید باشند قرار بگیرند؟ آیا در میان بگیر و ببند دنیا و تلاش برای به دست آوردن مقام و میز کسی هم از حقوق آنها دفاع خواهد کرد؟
با مرور مشکلات پیش روی دانشجویان خارج از کشور و به طور خاص در مالزی میتوان به بدون سرپرست بودن پست رایزنی علمی در جنوب شرق آسیا به مدت بیش از یک سال اشاره کرد. اگرچه با روی کار آمدن دولت جدید و منصوب شدن یکی از فارغ التحصیلان دانشگاههای مالزی به سمت رایزنی علمی، نسیم امید برای دانشجویان خارج از کشور وزیدن گرفت که شاید بتوان همچون ایشان بعد فارغ التحصیلی از دانشگاههای مالزی با سرعتی یکساله جذب برترین دانشگاههای ایران شده و بعد از یکسال استخدام دولتی و فعالیت مجددا به سمت پستی همچون رایزنی علمی منصوب شد ، اما هنوز هم با اشاراتی از طرف مسئولین مواجه میشویم که حکایت از سیاست یک بام و دو هوای آنها در راستای تصمیم گیری برای اعزام دانشجو به خارج از کشور است.
چندی پیش سیدحسن هاشمی وزیر بهداشت، در مراسم معارفه دکتر باقر لاریجانی بهعنوان معاون آموزشی وزارت بهداشت با انتقاد از خروج دانشجویان علوم پزشکی از کشور و انتقال آنها به دانشگاههای نامعتبر کشورهای دیگر گفت: چرا باید فرزندان ایرانی به دلیل تحصیل مجبور به ترک کشور شوند و در دانشگاههای امارات، ترکیه، مالزی و… تحصیل کنند.
البته برای اولین بار نیست که اشاره به مالزی به عنوان کشوری سطح پائین از نظر علمی از طرف مسئولین به گوش میرسد. عدم ارزشیابی مناسب از مدارک تحصیلی فارغ التحصیلان ایرانی این کشور خود گویای عدم توجه مسئولین به رنکینگهای جهانی دانشگاههای این کشور است که اغلب دانشجویان ایرانی در مالزی آنها را برای تحصیل انتخاب میکنند.
تبلیغات رسانه ای در مورد برنامه های انجام شده برای ارتباط علمی بیشتر با جهان به ویژه از طرف مسئولین آموزشی در مالزی از طرفی نشان می دهد مسئولین امر به جهانی بودن علم کاملا واقفند، پس از چه رو است که فارغ التحصیلان دانشگاههای مالزی با رنکینگ مناسب در جهان و حتی بهتر از رنکینگ جهانی دانشگاههای ایران، در مقایسه با برخی کشورهای اروپایی بدون در نظر گرفتن رنکینگ دانشگاه از اقبال کمتری در یافتن جایگاه مناسب علمی برخوردارند؟
با بررسی سیاست گذاریها و رویکردهای مسئولین دولتهای مختلف در ایران میتوان نتیجه گرفت رویکرد غرب گرایانه برخی از مسئولین در سیاسگزاری های نظام همچون، سیاستهای آموزشی متاثر بر تفکر انان در برخورد با فارغ التحصیلان دانشگاههای کشورهای شرقی همچون مالزی و فیلیپین بوده است. این نگاه غربگرایانه حتی در رویکرد اعزام اساتید جهت فرصت مطالعاتی در دانشگاههای خارج کشور نیز نمود دارد با بررسی کشورهای مقصد جهت فرصتمطالعاتی دانشگاهی غربی حتی با رنکینگ ضعیفتر از دانشگااهای شرقی همچون سنگاپور مالزی و چین مورد درخواست یا تقاضای اعزام فرصت مطالعاتی می باشد . از سوی دیگر جذب فارغ التحصیلان دانشگاههایی غربی حتی با رنکینگ ضعیف به نسبت دانشگاههای برتر شرق در سیاست گذاری های جذب دانشگاهها و مراکز اموزش عالی نمود بیشتری دارد. گو اینکه برترین دانشجویان فارغ التحصیل ایرانی در دانشگااهای مالزی جایی در دانشگاهها و مراگز امورش عالی نداشته اما همین دانشجویان بعد از نا امیدی در جذب در ایران در بهترین مراکز اموزشی و پژوهشی کشورهای دیگز جذب گردیده اند .
از سوی دیگر با بررسی میزان علاقه مسئولین دست اندر کار حوزه های آموزشی جهت تحصیل فرزندان گرامی شان در دانشگاههای غربی و تعدد این نمونه ها ، رویکرد غربگرایانه مدیران و سیاست گذاران آموزشی و جفا به فارغ التحصیلان دانشگاههای شرقی همچون مالزی را میتوان دریافت کرد.
با نگاهی کوتاه به خبرهای منتشر شده درخصوص کارکرد رایزنی علمی در جنوب شرق آسیا در رسانه های ایران و ارتباط به ظاهر خوب ایجاد شده علمی میان ایران و مالزی به خصوص در دوره پسابرجام و تغییر نگاه جهانیان به ایران، و در دوره استقبال بیش از پیش دیگر کشورها درارتباط با وطن عزیزمان، شاید بتوان خوش بینانه تر از گذشته به انتظار احقاق حقوق دانشجویان ایرانی و ارج نهادن به تلاش آنها بنشینیم، اما اشاره به نکات ظریفی در میان خبرها باز هم حاکی از سیاست یک بام و دو هوای مسئولین آموزشی در این خصوص است. اشاراتی که به نظر میرسد بیشتر برای جلوگیری از میل و رغبت دانشجویان در ادامه تحصیل در مالزی تا ارج نهادن به تلاش آنها است.
اشاراتی همچون کمک دانشجویان ایرانی به اقتصاد مالزی و اجبار دانشگاههای مالزی در جذب دانشجویان بین المللی به خصوص ایران به عنوان یکی از اصلی ترین کشورها، شاید بیشتر از آنکه باید ، تاثیر منفی، در جذب فارغ التحصیلان دانشگاههای این کشور در ایران داشته باشد.
در انتها با توجه به آنکه در شرایط کنونی جهان و با توجه به نامحدود بودن و بی مرز بودن علم، کشورهای در حال توسعه ناگزیر از تبادل علم با جهان هستند، بهتر است مسئولین کشور تکلیف پویندگان علم را معلوم کنند که آیا با توجه به تبلیغات بیش از حد کارهای انجام گرفته از طرف آنها در این زمینه، واقعا درصدد پیشرفت و اعتلای کشور از این طریق هستند و یا با توجه به ارزشیابی سطحی و بدون در نظر گرفتن رنکینگ جهانی این دانشگاهها مخالف اعزام دانشجو به خارج از کشور هستند.
شاید وقت آن رسیده باشد که اقدام و عمل به جای شعارهای تبلیغاتی مدیریتی، راهگشای فارغ التحصیلان ایرانی از دانشگاههای مالزی در کسب جایگاه مناسب آنها باشد و نسیم رضایت واقعی دانشجویان از مسئولین در خصوص احقاق حقوق و ارج نهادن به تلاش آنها وزیدن بگیرد، چرا که بسیار مبرهن است، اشارات منفی در حین عدم توجه به فارغ التحصیلان این دانشگاهها، تاثیر گذارتر از پرداختن به تبلیغات رسانه ای در شبکه های اجتماعی برای اقدامات مسئولین، در خروج از سرمایه های وطن خواهد بود. به امید آن روزی که دانشجویان ایرانی فارغ التحصیل دانشگاههای مالزی همچنین دیگر کشورها به دلیل قرار گرفتن در جایگاه خود و مورد ارج قرار گرفتن به ایران اسلامی بازگردند.
یک دانشجو دکتری دانشگاه مالایا مالزی